شنبه

این سنت زیبای امامان شیعه....





شریعتمداری در کیهان متنی نوشته بود تحت عنوان  پیام ملت به هتل کوبورگ، و درش از «ماجرای تلخ تحمیل صلح به امام حسن(ع)»  گلایه کرده بود و نوشته بود:
هنگامی که معاویه بن ابی‌سفیان به امام حسن بن علی(ع) پیشنهاد صلح داد، آن حضرت در خطبه‌ای، پیشنهاد معاویه را به اطلاع لشکر خود رسانید و خاطر نشان کرد: «آگاه باشید، معاویه ما را به امری فرا می‌خواند که نه عزت ما در آن است و نه مطابق با انصاف است. اگر دارای روحیه شهادت‌طلبی هستید، درخواستش را رد کنیم و دست به شمشیر ببریم تا خداوند سبحان میان ما حکم کند، ولی اگر زندگی دنیا را می‌طلبید، خواسته‌اش اجابت کرده و رضایت شما را فراهم کنیم» هنگامی که کلام امام(ع) به این جا رسید: مردم از هر سو فریاد برآوردند «البقیه،  البقیه ما زندگی و بقای دنیایی را می‌خواهیم» با این سخن آنها، صلح بر امام(ع) تحمیل شد و پس از آن امام از آن جماعت سست عنصر کناره گرفت.

نکته جالبی که با خوندن متن شریعتمداری به  ذهنم رسید این بود که ظاهرا امامای شیعه سنت زیبایی دارن که طبق اون هرجا زورشون رسید میزنن تو سر بقیه، و هرجا نرسید قهر میکنن و خودشون رو میکشن.  واقعا سنت زیبائیه.  امام اول شیعیان یعنی علی مثلا، خوب اصولا کارش با شمشیر و بریدن سر ملت پیش میرفت، تا روزی که به قتل رسید و فرصت قهر و قهرکشی پیدا نکرد. ولی  بعد از اون امام حسن بود که اون هم  اومد به ملت زور بگه، اما وضعیت طوری شد که متوجه شد سمبه پرزوره و اگه حرف زیادی بزنه کار دستش میدن، این بود که مجبور شد قرارداد صلح رو امضا کرد، و بعدش از زور عصبانیت واجبی ای، زهری چیزی پیدا کرد خورد مسموم شد و «از آن جماعت سست عنصر کناره گرفت»  و مرد.    بعد ها امام جوادشون هم که جریانش همین شد، جلوی معتصم قلدری کرد، معتصم زد توی سرش، اون هم قهر کرد خودشو مسموم کرد و «از آن جماعت سست عنصر کناره گرفت». بعدتر ها امام رضا هم که همینطور، با وجود اینکه مامون ولیعهدش کرده بود اما ظاهرا همه چیز را میخواست، بلند شد ملت بغداد را به طغیان بر علیه مامون واداشت، تا مامون زد توی دهنش و اونقدر ناراحت شد که اول قهر کرد و با مامون به بغداد نرفت، بعد هم یک مشت انگور سمی خورد و خودش را کشت و «از آن جماعت سست عنصر کناره گرفت»...

و البته این سنت حسنه بعد ها همینطور در زمان غیبت هم ادامه پیدا کرد، تا رسید به خمینی ، که اتفاقا خمینی هم عین همین کار را کرد. اول شروع کرد به زور گفتن به ملت، و یه مدت به امریکا میگفت هیچ غلطی نمیتونی بکنی، و از ما عصبانی باش و از عصبانیت بمیر و از این حرف ها، اما در نهایت آنچنان سمبه پر زوری بهش وارد کرده شد که مجبور به امضای شکست در برابر آمریکا  شد و در نتیجه اش هم آنقدر از آمریکا عصبانی شد که جام زهرش را سرکشید و از عصبانیت مُرد و«از این جماعت سست عنصر کناره گرفت».  حالا به هر حال امیدواریم امام خامنه ای هم این سنت زیبا را نشکند و به محض اینکه  این قرارداد اتمی امضا بشود، ایشون هم همونطوری که سگ درگاهشون جناب شریعتمداری نوشته، از جماعت نمک نشناس ایرانی کناره گیری کند و جام زهر هسته ای را بنوشد (یا اماله کند یا هرچه خودش میداند، اونش به ما مربوط نیست )و ما را تنها بگذارد و برود تا سالها در غم فراقش بسوزیم و ناله کنیم.

۳ نظر:

  1. رونانت گرامی

    نوشته جالبی بود. متاسفانه از بالاترین اومدم بیرون نمی تونم رای مثبت روتقدیم کنم.

    پاسخحذف
  2. دوست گرامی، ممنونم از یادداشت شما، همینکه خواندید و در نظرتان جالب آمد برای من کافیست! بالاترین هم فقط جایی است برای صحبت با دوستان وگرنه خودتان بهتر از من میدانید این روزها دیگر بو و خاصیتی که ندارد، پس اصل غرض گفتگو با دوستان بود که میسر شده و عالیست.

    پاسخحذف
  3. سلام مطالبت رو خوندم ، لطفا مطالب منم بخون , امام حسن علیه السلام صلح رو پذیرفت نه اینکه ترس جان داشت ، حق مشتبه شده بود یعنی معاویه هم نماز میخوند امام هم نماز می خوند هر دو طرف مقید به واجبات بودن (اما یکطرف با تمارز) بسیاری شک کرده بودند که بخاطر دین میجنگن ، امامان ما قیام نکردند و مردم رو ازقیام بازمیداشتند مثل عهد امام صادق علیه السلام که با قیام های ابومسلم و زید و ... همراهی نکرد که هیچ منع هم فرمودن ، در مورد امام حسین علیه السلام هم میپرسم کسی با زن و فرزندش میره جنگ؟ اینها رو خامنه ای ملعون و کثیف به اسم تشیع به خورد مردم داده ، نبردهای صدر اسلام هم دفاعی بودند ، حضرت علی السلام به جرم اینکه مسلمان بود توسط کفار مکه اذیت میشد ، لطفا در نوشتن انصاف رو رعایت کن و هر عمل خامنه ای رو به تشیع نسبت نده ، خمینی و خامنه ای یک مشت آدم کش قاتل اند که به هوای حکومت داری سر هزاران هزار نفر رو زیر آب کردن

    پاسخحذف