دوشنبه

دو نکته جالب کوچولو در تورات: سنگسار و نسل کشی


دعوت کردن قوم بنی اسرائیل  توسط خاخامنه ای شان  به دعا  برای نابودی ایران و ایرانیان، و میزان حماقتی که در حرفش بود بهانه ای شد تا بالاخره بشینم و یک موضوعی که مدتی توی فکرم بوده که بنویسم رو براتون بگم.  همونطوری که میدونین،  چند سالیه حسابی «مد» شده  توی مملکتمون  که ملت دنبال چیزهای «جالب» در قرآن و حدیث و کتب مذهبی به ماهیگیری بروند و هر چند وقتی با یک جمله و دستور و حکایت قصاری برگردند و به دیگران نشان بدهند که چقدر وحشیگری و عدم رعایت حقوق انسانی و عدم برابری زنها و غیره در قرآن هست.

اینها البته همه خوبه و من کاملا موافقم، اما یک مشکلی که هست اینه که یک عده دیگه ای این وسط میان اونها هم به ماهیگیری، منتهی از آب گل آلوده.  بگذریم، شرحش وقت میبره، به جاش حرفمو بگم که اگر شما فکر میکنید قرآن خیلی وحشی هست، باید یک نگاهی به انجیل های عهد قدیم و جدید بکنید، بخصوص عهد قدیم یا همون تورات، که کتاب یهودی ها باشه.  جدی میگم.  اگه فکر میکنید قرآن مثل باغ وحشه، برید یه نگاه کوتاهی به تورات بکنید تا متوجه بشید که قرآن در مقابل تورات تقریبا مثل شعر سهراب سپهری هست در مقابل بحار الانوار :)

من اینجا چند تا نمونه از فقط دو مورد دستورات تورات را براتون ذکر میکنم، یعنی در مورد سنگسار کردن خاطیان، و در مورد  نسل کشی قبایل و «امت» های غیر اسرائیلی.  اینها مشت نمونه خروار هستند، اگر بیشتر میخواهید خودتان بروید تورات را پیدا کنید و بخوانید و حالش را ببرید!


سنگسار:  

پسر ناباب  را سنگسار کنید:
اگر کسی را پسری سرکش و فتنه انگیز باشد، که سخن پدر و سخن مادر خود را گوش ندهد و هرچند او را تادیب نمایند ایشان را نشنود، پدر و مادرش او را گرفته نزد مشایخ شهر به دروازه محله اش بیاورند.  و به مشایخ شهر بگویند «این پسر ما سرکش و فتنه انگیز است.  سخن ما را نمی شنود و مسرف و میگسار است.»  پس جمیع اهل شهر او را به سنگ سنگسار کنند تا بمیرد، پس بدی را از میان خود دور کرده ای و تمامی اسرائیل چون بشنوند پند خواهند گرفت.  (سفر تثنیه، بند ۲۱)


نوعروسی که باکره از آب در نیاید را سنگسار کنید:
اگر کسی برای خود زنی گیرد و چون به او درآید او را مکروه بدارد و به او نسبت ها بدهد و بگوید این زن را گرفتم و چون با او نزدیکی کردم او را باکره نیافتم، آنگاه پدر و مادر آن دختر نشانه های بکارت دختر را نزد مشایخ شهر ببرند . . . لیکن اگر این سخن راست باشد و علامت بکارت آن دختر پیدا نشود، آنگاه دختر را نزد در خانه پدرش بیرون آورند، و اهل شهرش او را با سنگ سنگسار نمایند تا بمیرد، چونکه در خانه پدر خود زنا کرده و در اسرائیل قباحت نموده است.  (سفر تثنیه، بند ۲۲)

زن و مرد زنا کار را سنگسار کنید:
اگر مردی یافت شود که با زن شوهر داری همبستر شده باشد، پس هردو، یعنی مردی که با زن خوابیده است و زن، سنگسار شوند تا بدی از اسرائیل دور گردد.  (سفر تثنیه، بند ۲۲)


زنی که در شهر مورد تجاوز قرار گرفته را همراه تجاوز کننده اش سنگسار کنید!
اگر دختر باکره ای به مردی نامزد باشد و دیگری او را در شهر یافته با او [به زور] همبستر شود، پس هردوی ایشان را از دروازه شهر بیرون آورید، ایشان را با سنگها سنگسار کنید تا بمیرند؛ دختر را چون که در شهر بود و فریاد نکرد، و مرد را چون که زن همسایه خود را ذلیل ساخت. پس بدینگونه بدی را از میان خود دور کرده ای.



اما  نسل کشی و قتل عام: 


در بخش های متعددی  از تورات یهوه به اسرائیلیان تاکید میکند که آنها امت برگزیده خدا (یهوه) هستند، و باید بروند با امت های مختلف بجنگند و آنها را  از سرزمینهایشان بیرون کنند چرا که یهوه آن سرزمینها را به ایشان بخشیده، و پس از پیروزی بر آن ملت ها اسرائیلیان نه تنها  بایستی تمام علایم دینی و عقیدتی آنها را تخریب کنند تا هیچ نشانی از آن نماند، بلکه بایستی به «نسل کشی» بپردازند و کوچک و بزرگ و زن و مرد و حتی تمام موجودات زنده شهرهای آنها را «بالکل» نابود کنند تا هیچ نشانی از نسل آنان بر زمین باقی نماند و دیگر هرگز خطری از سوی آنان متوجه قوم اسرائیل و خدایشان یهوه نگردد.  چند نمونه از این فرامین  واضح:

چون یهوه خدایت تو را به زمینی که برای تصرفش به آنجا میروی درآورد، و امت های بسیار را که حتیان و جرجاشیان و اموریان و کنعانیان و فرزیان و حویان و یبوسیان، هفت امت بزرگتر و عظیم تر از تو باشند، از پیش تو اخراج نمایند.  و چون یهوه خدایت ایشآن را به دست تو تسلیم نماید و تو ایشآن را مغلوب سازی، آنگاه  تمام ایشان را باالکل هلاک کن و با ایشان عهد مبند و بر ایشان ترحم منما . . . مذبح‌های ایشآن را منهدم سازید، و تمثالهای ایشان را بشکنید و اشیریم ایشان را قطع نمایید و بتهای تراشیده ایشآن را به آتش بسوزنید، زیرا که تو برای یهوه، خدایت، قوم مقدسی هستی.  یهوه خدایت تو را برگزیده است تا از جمیع قومهایی که بر روی زمین اند، قوم مخصوص برای خود او باشی.  (سفر ثنویت، بند ۷)

اگر در باره یکی از شهرهایی که یهوه خدایت به تو به جهت سکونت می دهد خبریابی که بعضی پسران بلیعال از میان تو بیرون رفته ساکنان شهر خود را منحرف ساخته و گفته اند برویم خدایان دیگری را عبادت کنیم، آنگاه به خوبی تفحص و تجسس کن و اگر این امر صحیح و یقین باشد البته ساکنان آن شهر را به دم شمشیر بکش و آن را با هرچه در آن است و حیواناتش را هم به دم شمشیر هلاک نما و همه غنیمت آن را در میان کوچه اش جمع کن و شهر را با تمامی اموالش برای یهوه خدایت به آتش بالکل بسوزان و آن تا به ابد تلی خواهد بود و بار دیگر بنا نخواهد شد.  (سفر تثنیه، بند ۱۳)

 چون به شهری نزدیک آیی تا با آن جنگ نمایی، آن را برای صلح ندا بکن.  و اگر تو را جواب صلح بدهد، و دروازه ها را برای تو بگشاید، آنگاه تمامی قومی که در آن یافت شوند به تو جزیه دهند و تو را خدمت نمایند.  و اگر با تو صلح نکرده با تو جنگ نمایند، پس آن شهر را محاصره کن و چون یهوه خدایت آن را به دست تو بسپارد جمیع ذکورانش را به دم شمشیر بکش.  لیکن زنان و اطفال و حیوانات و آنچه در شهر باشد، یعنی تمامی غنیمتش را برای خود به تاراج ببر، و غنایم دشمنان خود را که یهوه خدایت به تو دهد، بخور.  به شهرهایی که از تو بسیار دورند که از شهر های این امت ها نباشند چنین رفتار نما.  اما از شهرهای این امت هایی که یهوه خدایت به تو میدهد، هیچ موجودی را زنده باقی مگذار، بلکه ایشآن را، یعنی حتیان و اموریان و کنعانیان و فرزیان و حویان و یبوسیان را، چنانکه یهوه خدایت تو را امر فرموده است بالکل هلاک بساز.  (سفر ثنویت، بند ۲۰)


چون بخش عمده  نقل قول ها را از کتاب پنجم تورات، مشهور به سفر تثنیه (Deuteronomy) گرفته ام، و برای کسانی که ممکن است باور نکنند و حوصله یا توان پیدا کردن تورات فارسی را هم نداشته باشند، ترجمه کامل سفر تثنیه را همین پائین گذاشته ام، بروید بخوانید و کیف کنید (هم میتوانید همینجا بخوانیدش، هم میتوانید به عنوان فایل pdf دانلودش کنید).


Deuteronomy - سفر تثنیه

یکشنبه

تصویر جالبی از اووادیا یوسف رهبر حزب شاسکول در اسرائیل

به گزارش آیت الله بی بی سی، این جناب خاخام  یوسف، که رهبر حزب شاس هست،  خواستار دعا برای نابودی ایران و ایرانی شده!
ضمنا دوستی از اسرائیل نامه نوشته بود و میگفت اسم اصلی حزب «شاسکول» است، که در مطبوعات از فرم کوتاهش یعنی «شاس» استفاده میشود.


یه چیزی هم که توش موندم اینه که (بزنم به تخته) چقدر این سید یوسف شبیه به سید علی، رهبر حکومت شاسکول خودمون هست (این دو تا عکس پائین صفحه رو هم ببینید). حدس خودم اینه که اینها دو تا برادر دوقلو بودند، بعد خدا با زنش یه روز که حوصله شون سر رفته بوده شرط بندی کردن  و این دو تا برادر  رو گذاشتن توی دوتا سبد، یکیشون انداختن تو رود نیل، اون یکی رو توی  فرات، ببینند بزرگ شدن چی میشن...