شنبه

این انگشت مال کیه؟


دیدم خیلی سر و صدا شده سر این انگشت بی صاحابی که توی همبرگر قمی پیدا شده بود، گفتم اینو سریع براتون بنویسم فقط محض اطلاع، که درسته که جمهوری اسلامی خره و رهبرش هم از خودش خرتره و رئیس جمهورش هم عنتره، اما این جریان پیدا شدن انگشت توی غذاهای سرپایی (همون فست فود خودمون) چیز عجیب و غریبی نیست راستش، توی همین آمریکای خودمون هم بارها و بارها پیش اومده.  

میدونم شاید خیلی هاتون حرف منو باور نکنین، پس بذارین به جای قسم خوردن چند تا نمونه بدم براتون که خبرگزاری های معتبر گزارش کردن.  عرض دیگه ای هم ندارم، فقط گفتم اینا رو بگم که زیاد احساساتی نشن دوستان.  چند تا نمونه از همین چند سال گذشته فقط توی امریکا: 












جمعه

وبلاگ نویس زندانی: جیره غذا آنچنان ناچیز است که زندانیان برای یک بیسکویت به لواط تن در میدهند


محمد رضا پور شجری، نویسنده وبلاگ «گزارش به خاک ایران» که تحت نام مستعار «سیامک مهر» مینوشت دو سال است که توسط نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی دستگیر شده، و به جرم بیان اندیشه هایش در زندان مرکزی کرج به سر میبرد.

وی اخیرا  نامه سر گشاده ای از زندان نوشته است و در آن تصویری چنان وضعیت حیرت انگیز از درون زندان را به تصویر کشیده که گوی سبقت را در اسفناک بودن از آنچه تاکنون در باره شکنجه ها و آزارهای زندان ها شنیده ایم میبرد.

گوشه هایی از نامه وی را با هم بخوانیم.  نوشته است:  

توصیف و تشریح شرایط ناگوار و ضد انسانی این زندان بسیار مشکل است . . . در حدود ۱۰ هزار تن آمار این زندان می باشد که در هر سالن کم و بیش ۶۰۰ زندانی و گاهی تا هزار نفر نگهداری می شود. در اناق هایی به مساحت ۲۰ متر مربع ۴۰ تن محبوسند. در زمانهایی جمعیت هر اتاق تا ۵۷ نفر نیز افزایش یافته است . تمامی توالت ها ، کف حمام ها و کف سالن ها مملو و انباشته از زندانی است . در اینجا محلی برای خوابیدن خرید و فروش می شود. وفور و مصرف مواد مخدر از قبیل شیشه و کراک امری عادی و همه گیر است. . . .

انواع بیماریهای واگیردار همچون ایدز و هپاتیت و گال و سل شایع است. وجود و فراوانی شپش و ساس واقعیتی عادی و پذیرفته شده است. به لحاظ بهداشتی این زندان به کانال فاضلاب شبیه است. سهمیه و جیره مواد شوینده و بهداشتی که در هر ماه توزیع می شود به اندازه مصرف یک روز فرد زندانی است . حمام ها با ظرفیت بسیار کم ، فاقد آب گرم است و برای استفاده از همان آب سرد هم باید مدت زیادی در صف و نوبت ایستاد.

بهداری زندان در حد تجویز چند عدد قرص مسکن برای تمامی دردها و بیماری ها ، کارکرد بهتر و مفیدتری ندارد . اکثر بیماران تنها پس از فوت آنهم به جهت تنظیم گواهی فوت توسط پزشک به بهداری زندان انتقال داده می شوند. در اینجا افراد به علت ابتلاء به بیماری های جزئی و ساده که با چند روز بستری شدن در بیمارستان و انجام مراقبت های پزشکی به سهولت بهبودی خواهد یافت ، بی سر و صدا فوت می شوند. آمار مرگ و میر در زندان ندامتگاه کرج همچنانکه در دیگر زندان های ایران هرگز در هیچ کجا منعکس نمی شود.

وضعیت غذایی و کیفیت خورد و خوراک و مقدار سهمیه و جیره غذا تأسف انگیز است. جیره غذایی به اندازه ای کم و ناکافی است وکیفیتی نازل دارد که دیده شده است که زندانیان بی کس و کار و بی پول که توانایی خرید مواد خوراکی از فروشگاه زندان را ندارند حتی برای دریافت یک بسته بیسکویت به خودفروشی و عمل لواط تن داده اند.

  در این زندان نظم و انضباط و آرامش سالن ها و اتاق ها نه توسط زندانبانان رسمی بلکه بوسیله خود زندانیان که تعمدا از میان اشرار خطرناک انتخاب می شوند و مجموعا به نام انتظامات خوانده می شود برقرار می گردد. اینان نیز از هر فرصتی برای زورگیری و ضرب و شتم و کتک زدن دیگران استفاده می برند .

نظر به اینکه من در زندان مرگزی کرج ( ندامتگاه کرج ) هیچ گونه امنیت جسمی و جانی نداشته و در هر لحظه و هر روز در معرض ابتلا به بیماری های شناخته و ناشناخته قرار دارم و هم اینکه احتمال ضرب و جرح و حمله و تعدی و خشونت از سوی اوباش و اشرار و مجرمین خطرناک نسبت به من وجود دارد ، بنابراین در اینجا و توسط همین یادداشت اعلام می دارم که به هر دلیل و علتی اعم از بیماری و یا هر حادثه و اتفاقی در این زندان فوت شوم ، شخص علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی مسئول مستقیم مرگ من می باشد . زیرا که اتهام اصلی که موجب آن محکوم به حبس گشته و تاکنون در زندان بسر می برم توهین به شخص ایشان است.

محمدرضا پورشجری(سیامک مهر )
نویسنده وبلاگ گزارش به خاک ایران
زندان مرکزی کرج ( ندامتگاه کرج )
یکم مهرماه ۱۳۹۱ برابر با بیست و دوم سپتامبر ۲۰۱۲






چهارشنبه

رفسنجانی: سی و سه سال طول کشید تا معنی حرف امام را بفهمیم که اقتصاد مال خر است!



برگرفته از دفتر خاطرات  رفسنجانی: 

امام راحل فرمودند «اقتصاد مال خر است.»  اما ما هیچکدام نمیفهمیدیم منظور ایشان چیست.  چند بار هم خودم پرسیدم از امام، اما ایشان جوابی نداد و گفت روزی خودت متوجه خواهی شد.  امروز،  بعد از سی و سه سال، تازه  متوجه شدیم امام با بصیرت منظورش چه بوده، آن هم از طریق یک نفر ضد انقلاب.  دیشب داشتم طبق معمول سایت ضد انقلابی بالاترین  را مرور میکردم که دیدم یک جایی نوشته بود «اینکه خمینی گفت اقتصاد مال خر است یعنی من خودم تمام شئونات کشور را به گل مینشونم، اما اقتصاد مال خامنه ایه، میذارم تا اون ترتیبش رو بده.» 



یکشنبه

بابا جان، سقوط آزاد که درد نداره!


برخورد احمقانه مسئولان جمهوری اسلامی با سقوط آزاد اقتصاد کشور حکایت  مردی است که از بام آسمانخراشی افتاده بود و در حال سقوط از هر طبقه ای که میگذشت میگفت «تا اینجاش که خوب گذشت!».

کاشکی یکی بود به خامنه ای و دلقک های دربارش میگفت باباجان سقوط آزاد درد نداره، به زمین خوردنشه که ترتیبتونو میده.

ای داد بیداد...


چهارشنبه

خامنه ای: غرب اگر راست میگوید فکری به حال خودش بکند و جلوی دلار را بگیرد که هرروز گرانتر میشود



به گزارش خبرگزاری فارس، آیت الله خامنه ای رهبر مسلمین و حتی برخی غیر مسلمین جهان در سخنانی در بروجرد خطاب به غرب و بخصوص آمریکای جهان خوار گفت:  «شما که هی مدام دروغ میگوئید که اقتصاد جمهوری اسلامی در حال از هم پاشیدن است، شما که خودتان وضعتان بسیار اسفبار تر از ماست.  اگر راست می گوئید جلوی دلارتان را بگیرید که کنترلش را از دست داده اید و هرروز گران تر می شود.» وی همچنین افزود «آمریکائی ها خودشان خوب خبر دارند که اگر دلار همین طور بدون وقفه رو به گرانی بگذارد به زودی طبقه متوسط آمریکایی دستش به کلی از قیمت سر به فلک کشیده دلار کوتاه خواهد ماند و در آمریکا انقلاب خواهد شد.»

خامنه ای، در روز تولد مجتبی: در خطای عدم کنترل جمعیت سهیم هستم


به گزارش بی بی سی، سید علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران که به استان خراسان شمالی در شمال شرقی ایران سفر کرده، سیاست های کنترل جمعیت در ایران  را "خطا" توصیف کرده و گفته است رشد انفجاری جمعیت در ایران موجب تزلزل اقتصادی کشور شده است.

وی که در سالگرد تولد مجتبی در گردهمایی گروهی از مردم شهر بجنورد سخن میگفت، همچنین با اشآره به اینکه تولد مجتبی «ناخواسته» بوده است تصریح کرد، «اعتراف میکنم که بنده خودم هم در خطای عدم کنترل جمعیت سهیم هستم».


 

دوشنبه

اصلاح طلبان ناجوانمرد بالاخره اعتراف کردند که خون جوانان مان را در سال ۸۸ به ولایت فقیه فروخته اند



بعد از چند سال انکار و اصرار غیر مستقیم از سوی خودشان، و تاکید و اصرار از سوی نوچه ها و دنباله رو هایشان، امروز بالاخره اصلاح طلب های نابکار خودشان با زبان خودشان اعتراف کردند که عامدا و آگاهانه در هنگام خیزش مردمی سال ۸۸ زمانی  که مطالبات مردم از سطح خطوط قرمز «نظام» عبور کرد راه خود را از مردم جدا   و تلاش کرده اند تا حرکت مردم را برای محافظت از نظام خنثی گردانند.

اعترافات تکان دهنده  در سرسپردگی اصلاح طلبان به حفظ  نظام به شکل کنونی آن و در چارچوب خواسته های خامنه ای (ولی فقیه)، آن هم از طرف یکی از سردمداران حزبی خیلی به اصطلاح «تندرو» اصلاح طلبان، یعنی محمد رضا خاتمی، اگرچه دیر انجام شده است اما در هر حال مسائل و اتفاقات چند ساله گذشته را در پرسپکتیو واضح تری قرار میدهد.  این اعترافات به وضوح  روشن میسازد که اصلاح طلب ها عامدا و دانسته در هنگامی که تظاهرات مردمی به اوج خودش رسیده بود و روزهایی که مردم طالب سقوط ولایت فقیه و عوض شدن سیستم جمهوری اسلامی بودند در پشت پرده با رژیم تبانی و تلاش کرده اند تا حکومت ولایت فقیه را از سقوط حفظ کنند، و یا به اصطلاح عریان ترش، مردم را در اوج خیزش مردمی به رژیم فروخته اند چرا که مردم از خط قرمز مشترک اصلاح طلبان و اصول گرایان دامان ولی فقیه، خط قرمزی که به تصریح  محمد رضا خاتمی براندازی جمهوری اسلامی است، عبور کرده بودند.

اگرچه کوس رسوایی اصلاح طلبان از زمانی که سردسته اصلی شان یعنی سید محمد خاتمی با خیانت واضح و بی پرده خودش در انتخابات قبلی (که علیرغم تحریم گسترده گروههای مختلف تلاش کرد دزدانه رای بدهد که خوشبختانه توسط مطبوعات رسوا شد) طبیعت آنها را نشان داد دیگر به گوش خاص و عام رسیده است، اما شاید این اعتراف به هر حال یکبار و برای همیشه تکلیف مردم را نسبت به این موجودات خبیث که به جز منافع گروهی خویش هیچ هدف دیگری را در آبهای گل آلود سیاست ایران نمیجویند روشن کرده باشد، چرا که اگر عمده اصول طلبان لااقل احمق هستند و به دنبال افکار ایدئولوژیک خودشان دست به جنایت میزنند، اینها حتی از همان اهداف ایدئولوژیک و مذهبی هم فارغ هستند و جنایت های ولی فقیه را تنها و تنها به دلیل حفظ مقام و موقعیت های خودشان نادیده گرفتند و حاضر شدند تا خونهای پاک جوانان و ندا ها و سهراب های کشورمان را به رژیم بفروشند تنها با این امید که از بابت آن خون های پاک چند روزی بیشتر اجازه بازگشت به صحنه سیاست بیابند.