دوشنبه

مداح اصولگرا: به آغا بگین آغا العفو... بگین ملت که ازت عذر خواهی کرد، ملت گول خورده بود، ملت مہگه غلط کردم، شما بزرگی کن و کوتاه بیا


یکی از نوحه خوان های اصول گرا امروز داشت بعد از افطار میخوند، رسید به حرفای دیروز خامنه ای که گفته بود چرا اینها عذر خواهی نمیکنند، حرفاش برام جالب بود گفتم برا شما هم بگم.  میگفت:

آی بزرگ ترا!  آهای سران سه قوه!  شما که بزرگتر مائید برید پیش آغا بهش بگید، به آغا تو رو به فرق شکافته علی قسمت میدیم به حرمت این شبای قدر کوتاه بیا.  بگین آغا ملت از شما عذر خواهی کرد که، ملت که رفت پای صندوقا و رای داد این همین عذر خواهیش بود از شما.... بگید آغا شما بزرگی کن و کوتاه بیا، آغا ملتو ببخش.  بگید آغا ملت نمیدونس چیکار میکنه، آغا ملت غلط کرد، اشتباه کرد، خطا کرد.... بگید آغاااااا آغااااااا  آااااای آاااغااااا   آغاااااا [گریه شدید حضار]... آغا ملت غلط کرد، اشتباه کرد، راه خطا رفت، ولی ملت ایران غریبه، ملت گول خورد آغااااا ملت خودش متوجه شد که خطا کرده، متوجه شد که جفا کرده، آغاااا ملت دل شما رو شکست شکست شکست [...گریه حضار بلند تر ز پیش....].  اما آغا تو بزرگی، آغا تو عزیزی، آغا تو سروری، آغا تو مظلوووووومی [خود مداح به گریه شدید میافتد] . . . . آی بزرگ ترا!  برید به آغا بگید آغا ملت میگه غلط کردم، عذر میخوام دیگه ازین کار انمیکنم.... بگین آغا تو بزرگی کن و کوتاه بیا..... بگو العفو، العفو، العفو بگو، بگو العفو، العفو، العفو....[ صدای گریه شدید حضار و صدای العفو خواندن آنها در هم میپیچد...]

چهارشنبه

حسن روحانی، فعال تویتری!


آیا میدانستید که دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری آینده دارای دو حساب فعال تویتری، یکی به فارسی و یکی هم به انگلیسی است؟ 

برای آنهایی که دوست دارند افکار و حرفهای روحانی را از نزدیک و شخصا تعقیب کنند مشکل میتوان موقعیتی بهتر و مناسب تر از تعقیب حساب یا حسابهای حسن روحانی را مجسم کرد، بخصوص که ایشان ظاهرا حسابی بسیار فعال دارد و افکار و ایده های خودش را به طور مرتب در هردو حساب فارسی و انگلیسی خود منتشر میکند.

جهت اطلاع دوستان علاقه مند: 

نام حساب تویتری انگلیسی روحانی @HassanRouhani است و میتوانید حسابش را اینجا ببینید

نام حساب تویتری فارسی روحانی @rouhani92 است، و حسابش را هم میتوانید اینجا ببینید.





سه‌شنبه

سابقه دولت استرالیا در غرق کردن کشتی های پناهجویان و سکوت رسانه های دولتی استرالیا و انگلیس

«برای پناهجویان ایرانی در استرالیا» ‌کاری از شاهرخ حیدری

اگر همزمانی غریب غرق شدن کشتی حامل پناهجویان و مرگ دهها پناهجوی ایرانی و سری لانکایی با اظهارات اخیر نخست وزیر استرالیا که از عدم پذیرش قطعی پناهجویان به استرالیا و فرستادن آنها به کشور فقیر و آشفته «گینه نو» خبر داده بود در نظرتان عجیب می آید در سوء ظن خود تنها نیستید.  

اگر از آن دسته افرادی هستید که اخبار را مرتب تعقیب میکنید، به احتمال زیاد متوجه شده اید که در حدود دو هفته گذشته بخش بزرگی از مطبوعات و رسانه های مرتبط به دولت های انگلیس و استرالیا موج گسترده ای از تبلیغات در جهت جلوگیری از ورود پناهندگان به خاک استرالیا را آغاز کرده اند.  تبلیغاتی که قسمت عمده آن مبتنی بر ترساندن پناهجویان با قصد منصرف کردن آنان از سفر به استرالیا بخصوص از طریق راههای دریایی است.  

آنچه که شاید حتی اندیشیدن به آن هم برای شما مشکل بوده باشد این امکان است که دولت استرالیا عملا در سابوتاژ و غرق کردن کشتی حاملی پناهجویان دست داشته بوده باشد.  اما اگر این امکان در نظرتان بسیار دور از ذهن میآید، بهتر است دوباره فکر کنید، و یا از آن هم مهمتر، بهتر است به سابقه شناخته شده دولت استرالیا در غرق کردن کشتی های پناهجویان رجوع کنید!

سابقه خشونت و جنایت های دولت استرالیا بر علیه پناهنده ها داستانی طولانی است که در طی  قرن بیستم به شکل های علنی و غیر علنی ادامه داشته است. فراموش نکنید که تا همین چند دهه پیش، یعنی تا اواسط دهه هفتاد میلادی، دولت استرالیا قانونی باور نکردنی به نام «استرالیای سفید» را تعقیب میکرد که طبق آن به افراد غیر «سفید پوست» اجازه مهاجرت به خاک استرالیا داده نمیشد.  اما در سالهای اخیر پس از لغو قانون استرالیای سفید تحت فشارهای داخلی و خارجی، مقاومت شدید دولت استرالیا در مقابل ورود پناهجویان غیر سفید پوست به آن کشور بارز و آشکار بوده است.  کمپ هایی که در آن دولت استرالیا پناهجویان را زندانی میکند در سالهای اخیر بارها شاهد طغیان ساکنین خود بوده اند که سعی کرده اند اعتراض خود به فشار های طاقت فرسای مامورین بر پناهجویان و رفتار با آنان به شیوه زندانیان را به گوش جهانیان برسانند.  شورش اخیر پناهجویان ایرانی در کمپ/بازداشتگاه نائورو تنها یک نمونه از این طغیان هاست.

اما آنچه که شاید در سبعیت از تمام جنبه های اجتماعی و قانونی نژاد پرستی جامعه و دولت استرالیا پیشی بگیرد تلاش های متعدد دولت استرالیا برای بستن راههای آبی به آن کشور بر پناهجویان از طریق سابوتاژ و غرق کردن کشتی های آنان در میان اقیانوس می باشد.  برای مثال در سال ۲۰۰۲ رسانه های متعددی خبر از دست داشتن مستقیم ماموران دولت استرالیا در غرق کردن یک کشتی حامل صد ها پناهجو در آبهای بین اندونزی و استرالیا دادند. در سالهای بعد  با درز اطلاعاتی جدید از پرداخت پول توسط دولت استرالیا به خرابکاران برای سابوتاژ و غرق کردن کشتی های حامل پناهجویان، و از جمله با انتشار چند کتاب (مثلا این کتاب و یا این کتاب) در این مورد این موضوع باز با  انتشار در رسانه ها انعکاسی مجدد یافت.   طی این عملیات خرابکاری بیشتر از سیصد و پنجاه پناهجو غرق شدند. باز در سال ۲۰۰۹، زمانی که بار دیگر یک کشتی حامل پناهجویان که اغلب آنان افغان بودند در آبهای اقیانوس بین اندونزی و استرالیا غرق شد و پنج نفررا به کام مرگ کشاند، رسانه های زیادی  گزارش کردند که آن کشتی نیز از طریق سابوتاژ غرق گشته، و احتمالا ماموران اندونزی با پول دولت استرالیا آن را طعمه حریق ساخته اند. روزنامه گاردین اخیرا در مقاله ای با  «عمیقا شرم آور» خواندن رفتارهای دولت استرالیا در قبال پناهجویان، به دخالت های متعدد دولت استرالیا در غرق کردن کشتی های مهاجرین اشاره کرده است. 

بدون شک سابقه تاریخی و اطلاعات موجود در مورد رفتارهای جنایت کارانه و نژاد پرستانه دولت استرالیا در قبال پناهجویانی که به خاک این جزیره بزرگ پناه می آورند گسترده تر از آن است که در این مطلب کوتاه نقل شود، و خواننده های علاقه مند میتوانند از طریق بررسی اینترنت اطلاعات فراوانی در این زمینه پیدا کنند.  اما نکته آنجاست که رسانه هایی از قبیل «بی بی سی» که در یکی دو هفته گذشته با شرکت و همکاری در موج پروپاگاندای گسترده دولت استرالیا به تلاش جدی برای منصرف کردن پناهجویان ایرانی از تلاش برای رسیدن به استرالیا پرداخته است، در واقع با منعکس نساختن نقش واقعی دولت استرالیا نه تنها به آندسته از افرادی که ممکن است به پناهجویی در استرالیا نیاز داشته باشند، بلکه در واقع به نقش و مسئولیت رسانه ای خویش نیز خیانتی جدی انجام میدهند. 


پنجشنبه

یک پیشنهاد عملی برای دوستانی که میخوان بی بی سی رو بایکوت کنند:


دوستانی که میخوان خبرگزاری دولتی انگلیس، بی بی سی، رو به دلیل خرابکاری ها و غرض ورزی های مفرطی که در حق مردم ایران انجام داده بایکوت کنند اخیرا به لینک هایی که از سایت بی بی سی در بالاترین داده میشوند منفی میدهند.  ضمن اینکه الزاما مخالف با این عمل نیستم، اما پیشنهاد میکنم روش بهتری پیدا کنیم که به دوستان کاربر خودمان در بالاترین بیخود ضربه نزنیم: اگر دلیل منفی دادن مان به لینک های بالاترین آن است که لینک ها داغ نشوند و دیده نشوند و میزان کلیک و درنتیجه میزان بازدید از سایت بی بی سی بالا نرود، شاید روش مناسب تر آن باشد که خبرهای بی بی سی را در وبسایت ها و وبلاگ های خودمان «کپی» کنیم و سپس از آنجا  به بالاترین لینک کنیم، با ذکر این که این خبر کپی از بی بی سی است.   این کار از لحاظ قواعد و قوانین اینترنت  مشکلی نخواهد داشت چرا که  نه تنها در سایت خودمان منبع و مرجع مطلب را ذکر میکنیم، بلکه میتوانیم حتی لینک به صفحه مربوطه در بی بی سی را هم در وبسایتمان اضافه کنیم.  اما به این ترتیب خوانده شدن خبرها و کلیک شدن لینک های بالاترین به حساب بی بی سی ریخته نخواهد شد و عملا آن سایت را تحریم و بایکوت خواهیم کرد، لااقل تا هنگامی که حواسش را بیشتر جمع کند، به ملت ما اینقدر توهین نکند و خرابکاری ها و موضع گیری سیاسیش را  حد اقل کمی ظریف تر و زیرکانه تر انجام دهد. 

شنبه

سخنی خدمت دوستانی که پرسیده اند کلید روحانی کدام قفل را قرار است باز کند...



فراوان پرسیده اند.  آخرینش همین دیروز مثلا، که وبلاگ امید دانا سئوال کرده بود «پس کلید آقای روحانی کدام قفل را باز میکند؟».  تازه آنهایی هم که نپرسیده اند بدون شک توی دلشان همین سئوال هست که این کلید گنده ای که جناب روحانی سر دست بلند کرد و آن را نماد انتخاباتی خودش کرد این کلید چیست و چه قفلی را قرار است باز بکند؟

البته نه میخواهم بی انصافی کنم و نه اینکه بگویم به اصلاح طلب ها یا به قول خود جناب روحانی به اعتدال طلب ها اعتمادی نیست و هدفی ندارند غیر از نگه داشتن همین وضعیت حال حاضر و نجات جمهوری اسلامی از کله پا شدن.  اما لااقل جواب این یک سئوال در مورد کلید را میخواهم صریح بگویم چون واقعا آدم ناراحت میشود که میبیند دوستان اینطور در سرگشتگی مانده اند که این کلید بالاخره کدام قفل را باز خواهد کرد.  

جواب اینجاست دوستان که اگرچه خیلی از ما متوجه نیستیم، اما کلید آقای روحانی اتفاقا کار خودش را کرده و خیلی خوب هم کرده کارش را، و آن قفلی را هم که قرار بوده باز کند باز کرده.  میگوئید کدام قفل؟! واضح نیست؟  برادر جان، اون قفلی که کلید آقای روحانی میخواست باز کند و باز هم کرد قفل کار گره خورده نظام ولایت فقیه بود، بخصوص قفل انتخابات که عمیقا و شدیدا گیر کرده بود و به هیچ وجه امکان باز شدنش موجود نبود الا به اعجاز کلید سحر انگیزی  به نام «حسن روحانی». 

اگر فکر میکنید حرفم حساب نیست کمی بیشتر فکر کنید.  اگر فکر میکنید که معضل انتخابات و نامشروع بودن آن بعد از افتضاح های ۸۸ «قفل» نبود، دوباره فکر کنید.  اگر فکر میکنید انتخاب و روی صحنه کشاندن حسن روحانی به این شکل کاملا حساب شده و نتیجه توافقات گسترده پشت پرده نبود، بیشتر فکر کنید.  و نهایتا اگر واقعا متوجه نیستید و نمیبینید که جناب حسن روحانی مثل کلیدی معجزه انگیز قفل بسته انتخابات در ایران را گشود، چشمتان را باز کنید و یک بار دیگر به حرف من فکر کنید.

عزیز برادری که میپرسی پس کلید آقای روحانی کدام قفل را باز میکند، چشمت را باز کن و به انتظار نباش، کلید آقای روحانی ماموریت خودش را چند هفته است که تکمیل کرده، و قفلی که قرار بود باز کند را به خوبی باز کرد.  شما منتظر چه هستی؟