شنبه

جمهوری اسلامی و مسئله لاینحلی به نام «زن»!


شرمنده ام اگه تیتر مطلبم  یک کم غلط اندازه، با دیدنش احتمالا منتظر یک متن با معنی راجع به مسئله جنسیت و زنانگی و مشکل اساسی جمهوری اسلامی در این زمینه ها هستید، اما این مطلب فقط از دوتا عکس تشکیل شده.  امیدوارم  به بزرگی خودتون ببخشید، چون این عکس ها واقعا دیدن داشت برای من و میخواستم شما هم ببینید!

این عکسها  رو از برنامه آموزشی تلویزیون جمهوری اسلامی گرفتم که هدفش آموزش  شیر دادن به زنهایی هست که تازه فارغ شده اند و میخواهند بچه شیر بدهند، اما با توجه به رژیم آپارتاید جنسی که در ایران هست، قادر به آوردن یک دکتر یا متخصص مونث نبوده اند و در نتیجه یک سبیل کُلُفتی را واداشته اند جلوی دوربین «پستان به دهن گذاشتن» به ملت بیاموزد... گمان نمیکنم این عکسها نیازی به توضیح داشته باشه؟!







چرا بر همه واضح است که پشت اسید پاشی ها و چاقو کشی بر زنان جوان کسی نیست جز آدمهای جمهوری اسلامی؟




یکی از ادعا های مکرر کسانی که در رسانه ها و سایت های اجتماعی و خبری مختلف سخن گویان شناخته شده و بی نام و نشان جمهوری اسلامی هستند در مورد اسید پاشی ها و چاقو کشی های اخیر به زنان کم حجاب این است که این جنایات توسط «اراذل و اوباش» انجام گرفته اند، و هیچ دلیل و شاهدی هم برای مرتبط کردن این جنایت ها به جمهوری اسلامی یا بسیجی ها و دیگرانی که حقوق بگیران جمهوری اسلامی محسوب میشوند وجود ندارد.  به عبارت دیگر جمهوری اسلامی و حقوق بگیر هایش استراتژی را در پیش گرفته اند که امیدوارند به آنان اجازه بدهد هم خدا را داشته باشند و هم خرما را، یا به قول انگلیسی ها، کیکشان راهم  نگه بدارند هم بخورند.   نکته این که جمهوری اسلامی امید دارد که از یک سو این جنایت ها با ایجاد وحشت در میان زنان آنها را قانع کند که حجاب سنگین تری بر خود تحمیل کنند، و از سوی دیگر مسئولیتی نیز در قبال این جنایت ها بر گردن حکومت نیافتد و «نظام» بهایی برای آن نپردازد.

اما همانطور که حتی تجربه کوتاه یکی دو ماه گذشته نیز به خوبی نشان داده، استراتژی مکارانه جمهوری اسلامی اصولا و عمیقا ناموفق بوده است و چه توده مردم در ایران و چه رسانه های آزاد جهانی بدون هیچ شک و تردیدی این جنایت ها را مستقیما به جمهوری اسلامی و عوامل و حقوق بگیرانش مرتبط دانسته اند.  سئوالی که میخواهم بپرسم این است که  به چه دلیل  این استراتژی مکارانه، که به صورت بسیار گسترده ای هم توسط  صدر تا ذیل عوامل جمهوری اسلامی، یعنی از خود رئیس جمهور تا کامنت گذارهای بی نام و نشان در فیس بوک و بالاترین برایش تلاش میشود، به هیچ وجه موفق نشده، و میدانیم که در آینده هم موفق نخواهد شد؟  به نظر من این سئوال پاسخ خیلی ساده ای دارد، یعنی منطق و عقل سلیم!   دلیل آن هم ساده، و به این قرار است: 

اول، تا جایی که من میدانم در ایران «اراذل و اوباش» به آن بخش از طبقه کم فرهنگ، کم سواد و فقیر اطلاق میشود که از پیوستن به سازمان های دولتی مثل بسیج و سپاه خودداری کرده اند، اما در عین حال در صدد زور گویی و اعمال قدرت بر مردم، معمولا ساکنان محل خود، از روشهای «غیر دولتی» برآمده اند.  دوم، آن دسته افرادی از این گروه که به بسیج و سپاه نپیوسته اند طبعا دلیل نپیوستنشان این بوده که دارای علائق و تعصب مذهبی نبوده اند، چرا که اگر بودندبسیج و سپاه بدون شک زمینه کاملا مساعدی برای ادامه جرائم آنان بدون هراس از برخورد و جریمه فراهم میآورد.  به عبارت دیگر، مشخصه های اصلی علایق و رفتارهای مجرمانه  آنهایی که در گفتمان حکومتی به نام «اراذل و اوباش» شناخته میشوند  بیش از آنکه جنبه های مذهبی و سیاسی داشته باشد، جنبه های فردی دارد، و جرم هایی که  اینان انجام میدهند عموما در جهت حفظ یا به دست آوردن منافع مالی شخصی یا حد اکثر از نوع فامیلی یا دسته ای است. بنابر این، و از آنجایی که جرم و جنایت هایی مثل اسید پاشی بر زنان کم حجاب یا چاقو فرو کردن در باسن دختران دانشجوی کم حجاب به وضوح ریشه از یک سو در تعصبات مذهبی و از سوی دیگر در علائق سیاسی مرتبط به حکومت اسلامی دارد، رسیدن به این نتیجه توسط مردم که اراذل و اوباشی که به اینگونه رفتار دست زده اند در واقع بخش و زیرمجموعه ای از عوامل حکومت اسلامی هستند نه تنها قابل درک، بلکه کاملا منطقی و غیر قابل انکار است.