چهارشنبه

آیا موج دیوانگی افراطی دولتهای اسلامی بر علیه «کریسمس» فراگیر خواهد شد؟



از یک طرف هنوز برای نتیجه گیری و پاسخ دادن به این سئوال زود است، اما از طرف دیگر شاید چندان هم زود نباشد!  دولت های چند کشور اسلامی در گوشه و کنار دنیا، یعنی برونئی، سومالی، و تاجیکستان، یکی در آفریقا، یکی در جنوب شرقی آسیا ویکی هم در آسیای میانه، اعلام کرده اند  عید «کریسمس» ممنوع و غیر قانونی است در کشورهایشان.

 دولت سومالی  به نیروهای امنیتی کشورش دستور داده تا «گوش‌به‌زنگ باشند و جلوی هر تجمعی به این مناسبت را بگیرند.» به خارجی‌های مقیم سومالی هم اجازه داده شده تا ساکت و آرام درون خانه خودشان جشن بگیرند، اما  هر نوع مراسمی در هتل‌ها و اماکن عمومی سومالی غیر قانونی اعلام شده اند.  

سلطان برونئی، جناب حسن البلقية (یمنی الاصل!) هم دستور مشابهی صادر کرده، و در آن کشور اعلام شده اصولا هرنوع مراسم و جشن گرفتن در رابطه با کریسمس و سال نوی مسیحی ممنوع و غیر قانونی و «حرام» است از این به بعد.  

کمی نزدیک تر به ایران، دولت تاجیکستان هم اعلام کرده که از امسال برپا کردن تزئینات کریسمس و جشن گرفتن کریسمس در مکان های عمومی و حتی هدیه دادن کریسمس از جمله در مدارس و دانشگاهها در آن کشور ممنوع است.

فعلا من از همین دوسه تا کشور بیشتر اطلاع ندارم، اما، با توجه همچنین به اخباری که اخیرا از مراجع و امام های اسلامی دولتی و غیر دولتی در گوشه و کنار دنیا میرسد که دارند بر علیه کریسمس نظر میدهند (مثلا  جامعه مسلمان های مریلند آمریکا، اظهارات  روحانی سعودی و حتی اعلامیه تازه دولت سعودی در مورد غیر قانونی بودن کریسمس، و غیره...) به نظر میرسد «موج» کوچک اما قابل مشاهده ای در دنیای اسلام راه افتاده باشد امسال، و شخصا هیچ تعجب نخواهم کرد اگر ببینم در ماههای آینده دولتهای اسلامی بیشتری به این موج احمقانه بپیوندند و کریسمس و سال نوی مسیحی را در کشورهای خودشان ممنوع بکنند.

نه اینکه با اینجور حماقت ها آشنا نباشیم، و نه اینکه دلم فقط به حال اون چهار تا مسیحی بسوزد که میخواهند مهمترین روزهای سالشان را جشن بگیرند، این وسط اما وحشت من از همان جریان «موج» هست که عرض شد، و مفهوم و انعکاس های بسیار گسترده تری که میتواند، در صورت به راه افتادن، داشته باشد.  اینجا هم مسئله باز مثل مورد دیگری که اخیرا نوشته بودم، این است که این نوع رفتارها در واقع نشان از یک نوع رادیکالیزه شدن مسلمان های سنی در گوشه و کنار دنیا دارد، آنجا بر علیه شیعه ها بود، اینجا بر علیه مسیحی ها.  به عبارت دیگر اسلام دارد آرام آرام به عنصر خطرناک و ذهنیت ابتدایی خودش بازمیگردد، ذهنیتی که خودش را برتر و محق تر از همه عالم و آدم میداند، و ذاتی که حق خودش میشناسد که دنیا را «فتح» کند و مردمان جهان را به زور شمشیر به اسلام آوردن مجبور کند. اما مشکل وقتی بزرگتر میشود که به خاطر بیاوریم  این سه پسر عموی تهوع آور، یعنی اسلام، مسیحیت و یهودیت، هرسه دقیقا در بطن خود همین تفکر را دارند: هرسه خودشان را برتر از عالم و محق به تسخیر آن میدانند.   

فراموش نکنیم که نشانه های رادیکالیزه شدن مسیحی های افراطی بر علیه مسلمانان هم این روزها بسیار واضح تر از آن شده که بشود نادیده گرفت.  اگر در اروپا حد اقل یک دهه است که مسیحیت و نژاد پرستی افراطی بر علیه مسلمانان شعله ور شده و آرام آرام به مرحله خطرناکی رسیده است، متاسفانه اخیرا میبینیم که این مشکل زشت به جامعه آمریکایی هم سرایت کرده، و به حدی از گسترش رسیده که کسانی مثل دونالد ترامپ حتی معتقدند  میتوانند با استفاده از همین احساسات رادیکالیزه شده بر علیه مسلمانان راه خود تا میز ریاست جمهوری را نیز هموار کنند.

آنچه مسلم است این که دنیا دارد جلوی چشمانمان به سوی نوعی رادیکالیزه شدن خطرناک و خشن پیش میرود، و اگر تمام کسانی که با چنین روش و جهتی مخالف هستند و از آن وحشت دارند تمام سعی و تلاش خودشان را برای جلوگیری از غلتیدن توده های مختلف مسلمان، مسیحی و یهودی به اعماق سیاه این نوع افراط گرایی به کار نبرند، پیش بینی روزهای بسیار سیاه در سال های پیش رو کار مشکلی نخواهد بود.